روایتی از زندگی چارلی چاپلین: خبر بستری شدن مادر در دارالمجانین

بخشی از خودزندگی‌نامه چارلی چاپلین، پرده از روزهای سخت کودکی او برمی‌دارد. چاپلین در این روایت، به دوران دوری از مادر اشاره می‌کند و می‌گوید: «مادرم که از ما دور بود، گاه‌گاه می‌توانست برای دیدن ما بیاید. سرانجام به هر ترتیبی که بود وسیله‌ای فراهم ساخت و ما را از نوانخانه بیرون برد. اتاقی در پشت پارک «کنزمینگتون» کرایه کردیم، پس از مدتی دوباره چنان گرفتار فقر و فاقه شدیم که باز سر و کارمان به نوانخانه افتاد.»

او در ادامه می‌نویسد: «ما را به نوانخانه جدیدی به نام «نوروود» بردند. وضع این نوانخانه غم‌انگیزتر از نوانخانه اولی و مدرسه وابسته بدان بود. یک روز که مشغول بازی فوتبال بودیم، دو تن پرستار به ما خبر دادند که مادرمان دیوانه شده و او را به دارالمجانین منتقل کرده‌اند.»

چاپلین همچنین به دیدارش از پدرش اشاره می‌کند: «از تصور زندگی با پدرمان غرق شادی شدیم، زیرا من در عمرم دوبار او را دیده بودم: یک بار روی صحنه تئاتر و بار دیگر به طور تصادف، و از روی عکس فهمیدم که پدرم است و پس از سلام چند سکه‌ای به من داد.»

📌 منبع: [یاردانقلی نیوز](https://t.me/yardangoli_news)